سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که دو کفش وعصای آهنین برگیر و آنگاه در زمین سیاحت کن و آثار و عبرتها را بجوی تا آن جا که کفشها پاره و عصا شکسته شود . [ابن دینار]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :131
بازدید دیروز :3
کل بازدید :94957
تعداد کل یاداشته ها : 93
103/9/3
10:51 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کوثرفرشیدپور[416]
«الامام علی علیه السلام : صیانه المرأه أنعم لحالها و أدوم لجمالها» امام علی علیه السلام فرمود: «پوشیدگی زن برای او بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می سازد». (غررالحکم، فصل ۴۴، حرف صاد، حدیث

خبر مایه
پیوند دوستان
 
خورشید تابنده عشق upturn یعنی تغییر مطلوب alone دلبری ► o▌ استان قدس ▌ o ◄ عاشقانه بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams برترین لحظه ها تنهایی......!!!!!! روزهای بارانی دلم پیامنمای جامع راز رسیدن به شادی و سلامتی پوست مو زیبایی zibaroo زیبارویان پارسی دلتنگ احساس تو *×*عاشقانه ای برای تو*×* دل شکســــته har an che az del barayad پیکو پیکس | منبع عکس ترخون دریایی از غم ●◌♥DELTANGI♥◌● زیبا ترین وبلاگ کرمان صدای سکوت ऌ عاشق بی معشوق ऌ I AM WHAT I AM ماه تمام من .:مطالب جدید18+ :.شاه تورنیوز+شاه تورخبر+شاهتورنیوز+شاه طورنیوز غزلیات محسن نصیری(هامون) *(: دنـیــــای مـــــــن :) * اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان آتیه سازان اهواز دوستانه نمی دونم بخدا موندم *آوای سارا2* خط خطی های یک دخترروانی... mordan شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة مشق عشق ناز جوک ، اس ام اس ، عکس باحال قلبی خسته ازتپیدن بهار عشق دانلد اهنگ های جدید EshGhrOyaIimAn مقاله های تربیتی آموزش تست زدن کنکور I love you fall in love آموزش گیتار ، خوانندگی ، سلف‍ژ ، آکورد ،تبلچر ، نت ، آرپژ ،جدید جوجو متن ترانه ماندگارترین آهنگ های ایرانی تک صلیب عشق باران درد.... چرا ؟رفتی؟من اینجا تنها ماندم کسب درآمد از اینترنت جوکستان بـــــــــــــــــهــــــــنـــــــــــــوش تینا
*بسم الله*
 
حال یکی از مجروحا خیلی بد بود،رگ هایش پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.
دکتر او را دید به من گفت بیاورمش اتاق عمل.
"من آن زمان چادر به سر داشتم."
دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم،
مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده گفت:
((من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم))
چادرم در مشتش بود که شهید شد...
پ.ن:
راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس
....
شهید مهربان... شهید غیور...
کجایی ببینی که عده ای این روزها آرمان هایت را مصادره کردند...
ادعای دوست داشتنت را دارند اما حاضر نیستند راهت را ادامه دهند... حتی حاضر نیستند اقرار کنند که تو بزرگ تر از آن بودی که برای یک مشت خاک بروی ...
آدم های کوچک تاب روح بلند تو را ندارند ... اما به برکت خون شما همچنان زیر سایه ی حضرت زهراییم...
 
بی بی جان:
شکر خدا که سایه ی تو بر سر من است
چادر حجاب نیست فقط، یادگار توست...